ساختن قالب گچی پیش ساخته با ریختهگری در گچ یک تجارت بسیار موفق و پردرآمد در طول قرن نوزدهم بود و قانون گارارد در سال 1798 که هدف آن محافظت از سازندگان گچکاری بود، موفق نشد جلوی دزدان دریایی قالبها و قالبها را بگیرد.
این امر منجر به پنهان کاری کارگاهی در مورد هنر ریخته گری و گچ بری شد و به کمبود اطلاعات خاصی که امروزه در دسترس داریم کمک کرد. سهم کم ارزش گچ بری در میراث فرهنگی، در مقایسه با آثار هنری و اشیاء فرهنگی اصیل، منجر به کاهش علاقه به حفظ اسناد ساخت این اشیا شد.
تا همین اواخر گفته می شد که آنها «کپی» از اشیاء اصلی هستند و کمتر از اشیاء «واقعی» حق اشغال فضای محدود گالری ها را دارند. این تصور همچنین ممکن است به در دسترس بودن محدود فعلی نشریات بررسی شده در مورد درمان های حفاظتی اعمال شده برای این اشیا کمک کرده باشد.
ارزیابی مجدد نقش گچبازیهای تاریخی میتواند لایههای مختلف داستانهای تعبیهشده در کپیها را آشکار کند: تاریخ متنی تولید و گردش، زندگی و زندگی پس از مرگ.
اطلاعاتی که این تغییر ادراک و عملکرد پژوهشی می تواند ایجاد کند برای کسانی که مایل به کاوش در فرآیندهای تاریخی هستند، برای محافظانی که سعی می کنند اشیاء را قبل از پرداختن به آنها درک کنند، و همچنین برای مورخان و متصدیانی که قصد تفسیر داستان ها را دارند ارزشمند است.
گذشته منابع آرشیوی از کتابخانهها و آرشیو موزهها اغلب میتوانند داستانهای غیرمنتظرهای را که در انتظار گفتن هستند، باز کنند.
هنگامی که ماکت به عنوان یک شی به خودی خود پذیرفته شد، می توان از رویکرد بیوگرافی پیشی گرفت و ارزش علمی فن آوری ها و شیوه های صنایع دستی را در نظر گرفت و وارد حوزه تاریخ هنر فنی شد.
پشت ایجاد، گردش، استفاده و زندگی پس از زندگی آنها مجموعه ای از شبکه های اجتماعی و روابط خاص نهفته است که تعیین می کند چرا، کی، چگونه و در چه شرایطی به بازیگران ارزش داده شده است یا خیر.